بانک سوال دبستان گرمه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه
بانک سوال دبستان گرمه

بانک سوال دبستان گرمه

بانک نمونه سوال ابتدایی متوسطه اول و دوم پایان نامه مقاله تحقیق کارآموزی کارورزی طرح توجیهی کار آفرینی پروژه

دانلود تحقیق آماده قالب word با عنوان شیوه تولید آسیایی مارکس ۲۸ ص

مارکس و جوامع آسیائی: لازمة درک تطور بینش مارکس از شیوة تولید آسیائی درک درست از نظر مارکس در بارة تکامل تاریخی بطور کلی است. در طول شکل گیری این درک کلی است که وجود شیوه ای مجزا و متفاوت از فئودالیسم برای مارکس مطرح می شود. در فاز اولیه که سالهای قبل از نوشتن « مانیفست » را در بر می گیرد مارکس در حال تکمیل تئوری خویش در بارة صورت

 

 

 بندی اجتماعی است. در نوشته هایش در این دوره ، برای نمونه « ایدئولوژی آلمانی » ، « فقر فلسفه »‌، « مزد ، کار ، سرمایه » ، بطورکلی از سه دوره یا عصر طبقاتی صحبت می کند. بعنوان مثال از جامعه عهد عتیق ( Ancient Society ) سخن می گوید که در آن « برده همراه نیروی کارش خود را یک بار و برای همیشه می فروشد..... برده یک کالاست ولی نیروی کارش کالا نیست »[5] در دورة فئودالیسم ، سرف فقط « بخشی از نیروی کارش را می فروشد. این او نیست که ازمالک زمین مزد دریافت می کند ، بلکه این مالک زمین است که از سرف باج می گیرد »[6]. در عصر سرمایه داری اما ، «کارگر آزاد » « خودش را می فروشد ». او « نه به صاحبی تعلق دارد و نه بزمین وابسته است بلکه 8، 10 ، 12، 15 ساعت از زندگی یومیه اش را به آنکه طالب خریدن است می فروشد » . کارگر به این یا آن سرمایه دار منفرد تعلق ندارد ، بلکه متعلق به « طبقه سرمایه داران » است [7].  برای همین دوره هم شواهدی در دست است که شروع ارزیابی متفاوت مارکس را از تاریخ مشرق زمین نشان می دهد ولی این شواهد بیشتر حالت اشارات گذرا و غیر منظم را دارند و بیانگر یک بررسی سیستماتیک نیستند. برای نمونه در انتقادی که بر نظریه هگل در بارة دولت می نویسد متذکر می شود که در « استبداد اسیائی ، دولت سیاسی چیزی جز بولهوسی یک فرد نیست و دولت سیاسی مثل دولت مادی یک برده است » [8].  پس آنگاه در بارة نکات افتراق دولت آسیائی و دولت مدرن توضیح مختصری ارائه می دهد و می نویسد آنچه که دولت مدرن را از دولت آسیائی مجزا می کند این است که در دولت مدرن « وحدت اساسی بین دولت و مردم وجود دارد و این وحدت بر عکس آنچه که هگل می گوید نشانگر آن نیست که عناصر گوناگون اساس جامعه به صورت واقعیت ویژه ای توسعه یافته اند بلکه کل اساس جامعه در کنار زندگی واقعی مردم به واقعیت ویژه ای دگرسان شده است و در واقع دولت سیاسی ، اساس تشکیل دهندة کل دولت شده است »[9].  در اواخر دهه 1840 و در سالهای 1850 مارکس تئوری اش را تکمیل می کند. در این دوره آثار زیر قابل توجهند : « مقدمه ای بر انتقاد از اقتصاد سیاسی » ، « گروندریسه » ، مکاتباتش با انگلس و مقاله هایش در نشریة دیلی تریبون. در نامه ای به انگلس ، مارکس می گوید که نبودن مالکیت خصوصی بر زمین « کلید واقعی بهشت شرق است » [10].  در جوابش انگلس می نویسد که نبودن مالکیت خصوصی بر زمین « در واقع کلید تمام شرق است » و سپس این پرسش اساسی را پیش می کشد که چگونه است که شرقی ها به مالکیت زمین « حتی به شکل فئودالی اش نرسیدند ؟ » [11].  در پاسخ به پرسشی که خود پیش کشیده است به چند عامل اشاره می کند ، به شرایط اقلیمی ، جنس خاک ، و بعلاوه وجود صحراهای گسترده و در چنین وضعیتی « آبیاری مصنوعی » شرط مقدماتی کشاورزی می شود[12].  از نظرگاه انگلس یک حکومت نمونه وار شرقی هیچ گاه بیشتر از سه شاخه نداشته است : - ادارة مالیه ، ادارة غارت در داخل کشور. - ادارة جنگ ، ادارة غارت در داخل و خارج کشور. - ادارة اموال عمومی ، ادارة تدارک برای تولید و باز تولید[13]. در جای خود به این نکات باز خواهم گشت و اهمیت قابل توجه این ساختار را در بررسی ترکیب طبقاتی جامعه باز خواهیم شناخت. در مقالة « مسائل هند » زمین داری هندی را کاریکاتوری از زمین سالاری انگلیسی برآورد می کند و آنها را در واقع « جمع کنندگان بومی مالیاتها » می خواند [14]. در بارة « رعیت » هم نکته سنجی جالبی دارد. رعیت را می توان معادل « یک دهقان عجیب و غریب فرانسوی » دانست که هیچ گونه حق دائمی به زمین ندارد و مقدار مالیات هم به صورت بخشی از کل تولید سرانه هر ساله تغییر می کند. البته همانند « سرف رعیت مجبور است کشت کند ولی از سوی دیگرآن امنیتی را که سرف داشت ، رعیت ندارد »‌. اوضاع در ایالت بنگال کمی پیچیده است ومخلوطی است از زمین داری انگلیسی ، دلالی ایرلندی و نظام اطریشی که زمین دار را به مالیات جمع کن تبدیل می کند و از طرف دیگر نظام آسیائی که « دولت را به صورت زمین دار واقعی در می آورد. » [15].  در همین سالهاست که برای یک نشریة امریکائی ، یعنی دیلی تریبیون مقاله می نویسد. این مقاله ها این فرصت را در اختیار مارکس می گذارد تا مدل تکامل تاریخی اش را در خصوص جوامع آسیائی تکمیل کند. برای مثال در دومقالة « حاکمیت بریتانیا بر هندوستان »‌و «نتایج آتی حاکمیت بریتانیا بر هندوستان »‌روشن می شود که از دیدگاه مارکس مسیر تکا ملی شرق با غرب یک سان نیست . در مقالة‌ اول ضمن بهره گیری از نکاتی که انگلس در نامة 6 ژوئن 1856 خود به او نوشته بوددر پیوند با این سه شاخة حکومت آسیائی نکته سنجی های ارزنده ای دارد.  « ضرورت حیاتی صرفه جوئی و مصرف اشتراکی آب» در جوامع شرقی ، برای مثال در هندوستان که صحراهای وسیع و لم یزرع دارد و به علاوه وجود « تمدن نازل و سرزمین وسیع » باعث شد که یک « عملکرد اقتصادی » بر حکومت های آسیائی تحمیل شود. این واقعیت که آبیاری مصنوعی « اساس کشاورزی اسکان یافتة شرق را تشکیل می دهد » در عین حال به مقدار زیادی توضیح دهندة این واقعیت مکرر تاریخی هم هست که « یک جنگ مخرب می تواند سرزمینی را برای قرن ها عاری از سکنه کرده .... و تمام تمدن آنر ا از بین ببرد ». به نظر مارکس انگلیسی ها وقتی بر هندوستان مسلط شدند، ادارة « غارت در داخل » و « غارت در داخل و خارج » را در کف کفایت خویش گرفتند ولی « ادارة کارهای عمومی را کاملا نادیده گرفتند » . نتیجه این مسئولیت گریزی تاریخی انهدام کشاورزی هندوستان بود که نمی توانست هم چون کشاورزی انگلستان یا دیگر جوامع اروپائی بر اساس اصول رقابت اداره شود. [16]  برای انهدام ساختار آسیائی هندوستان ، انهدام کشاورزی به تنهائی کافی نبود. آنچه که این فرایند را تکمیل کرد ، انهدام صنایع خانگی هندوستان بود که به نوبه زمینه ساز انهدام « جماعات روستائی » شد. [17] 

متن کامل را پس از پرداخت وجه می توانید دانلود نمایید.لطفا مشخصات خواسته شده را جهت پیگیری پرداخت دقیق وارد نمایید.

نوع فایل : word  فایل زیپ شده

تعداد صفحات 28

حجم :  34   kb

مبلغ قابل پرداخت 28000  ریال

پس از پرداخت موفق وجه به صورت خودکار به صفحه دانلود هدایت می شوید و می توانید فایل را دانلود کنیددر صورت هرگونه مشکل با پشتیبانی 09357668326 تماس بگیرید.

نام و نام خانوادگی :

ایمیل :

موبایل :

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد