مارتین هایدگر، فیلسوف معاصر غرب در سال 1889 در آلمان و در خانوادهای کاتولیک متولد شد. در سال 1909 برای آموختن کلام به فرایبورگ رفت، و در سال 1913 نظریه حکم در روان شناسی را نوشت. تدریس وی از سال 1916 آغاز شد و سال بعد ازدواج کرد. در سال 1927 کتاب بسیار مهم «هستی و زمان» را منتشر کرد و در نهایت در سال 1976 وفات یافت.
آثار هایدگر تماماً ناظر به یک مسأله است و همین امر موجب وحدت آنها شده است و آن یگانه مسأله، مسأله وجود است.
هایدگر میگوید : فکر کردن، همان محدود ساختن خود به یک فکر است که روزی مانند ستاره در آسمان جهان قرار خواهد گرفت. تفکر هایدگر در جهت وجود، از آن جهت که وجود است، در نظریهای به اوج میرسد که نخستین بار به عنوان موضوع تفکر، در کتاب وجود و زمان شرح و بسط مییابد. پاسخ هایدگر به پرسش راجع به معنی وجود، این است که وجود در افق زمان حقیقت وجود است. تمام آثار هایدگر با نشان دادن این پیوستگی ناشناخته میان وجود زمان متمایز است.
هایدگر میگوید هستی ما ذاتاً سیر و جریانی در زمان است و وجود را از عدم و حیات را از مرگ جدا میکند. عدم ورای وجود و نسبت به آن متعالی است و وجود چنان که ما آن را میشناسیم به طرف عدم رهسپار است. هایدگر میگوید مسأله حقیقی فلسفه، در آخرین وهله، مطالعه اهمیت راز عدم است. زیرا عدم است که گرد وجود را چنانکه ما آن را میشناسیم گرفته و آن را محدود کرده است.
زمانی بود که من نبودم و زمانی خواهد آمد که من دیگر نباشم، نبودن چه معنی میدهد؟ این معمای سرنوشت انسان است و در تأکید بر این دیدگاه به نظر میرسد که هایدگر طرز تلقی جدیدی برای مسائل دیرین ما بعدالطبیعه و دین پیشنهاد میکند.
هایدگر انسان را به عنوان چیزی وصف میکند که او را به جهانی بی عاطفه افکندهاند و او در این جهان میکوشد به مقاصدی دست یابد که همه آنها سرانجام در مرگ به پایان خواهد آمد. او ممکن است بکوشد تا از اضمحلال و زوال آینده خود از راه ادامه حیات خود با تعمیات غیر شخصی و رسمی قرار کند، ولی تنها میتواند نسبت به خودش از راه زیستن با فکر مرگ نهایی خود صادق بوده باشد. انسان الزاماً معتاد به پاس داشتن خود است و اسیر تقدیر یا سرنوشتی است که نسبت بدان تنها میتواند چشمان خود را ببندد ولی از آن فرار نمیتواند بکند.
زمان عمده و قالب در اندیشه هایدگر، آینده است. زیرا او انسان را عمدتاً مخلوقی فرا رونده میداند. از این رو زمان بر پایه آینده تکوین مییابد و آینده بر دو وجه پدیداری زمان یعنی گذشته و حال پیش رود. حال چون امکان به سوی آینده است، برای انسان معنا دارد. حضور نیز در آینده از خود پرده برمیگیرد و روشنی میدهد. از سوی دیگر عدم انسان را از تنهایی، غربت و بی پناهی نجات میدهد.
بدین سان انسان در عدم، محاط شده لذا سربر میکشد و آن سوی هستی را شهود میکند. در اندیشه هایدگر، فلسفه پاسخی در برابر مرگ است. انسان اگر در مواجهه با مرگ نبود، هرگز به فلسفه نمیپرداخت. لذا توصیف هایدگر از مرگ، تصورات عادی ما را معکوس میکند. به نظر او مردن هرگز یکی از واقعیتهای دنیای انسان نیست.
او میگوید : «مردن، از آن ماست و هیچ کس نمیتواند کسی را از مردن باز دارد.»
رویداد مرگ هر لحظه ممکن است وقوع یابد و به همین دلیل نامتعین است. پس مرگ امکان مطلقاً ویژه، نامشروط و در نگذشتنی انسان است. در این وجه از وجود، مرگ، اجلی است که روزی فراخواهد رسید و تا پیش از آمدن او هنوز تندرست و سالمیم.
متن کامل را پس از پرداخت وجه می توانید دانلود نمایید.لطفا مشخصات خواسته شده را جهت پیگیری پرداخت دقیق وارد نمایید.
نوع فایل : word فایل زیپ شده
تعداد صفحات 20
حجم : 22 kb
مبلغ قابل پرداخت 23000 ریال
پس از پرداخت موفق وجه به صورت خودکار به صفحه دانلود هدایت می شوید و می توانید فایل را دانلود کنیددر صورت هرگونه مشکل با پشتیبانی 09357668326 تماس بگیرید.